مامانی امشب هم از اون شبای بد بود ! امروز بعد گریه های دیشبت بابا پیشنهاد داد بهت پستونک بدیم دادیم و آب روی آتیش بود خیلی آروم شدی خوشحال از اینکه بالاخره آروم گرفتی اما حالا انقد دوستش داری که از عصر ولش نکردی و دیگه شیر مامانی رو هم نمیخوای :'(( امیدوارم تا صبح انقد گرسنگی بهت فشار بیاره که بالاخره بی خیالش بشی یه دنیا دوست دارم عشقم