سلام عشق نازم بالاخره ديدمت نفس جونم هشت ماه منتظر اين لحظه ها بودم. مهرساي گلم با عجله تمام وارد دنيا شد! عشقم صبح 14 خرداد ساعت 2 شب به دنيا اومد. جوجوي نازم وقتي کيسه آبم پاره شد خيلي لحظه سختي بود بدترش اين بود که بابا هم نبود رفته بود استخر و تنها بودم فقط گريه ميکردم خيلي زود بود جوجويي من . نگراني تمام وجودمو گرفته بود . زنگ زدم بابا بزرگ منو برد بيمارستان مهر . زنعمو مهنازم اومد باهامون . خوشبختانه بابا هم رسيد خلاصه زنعمو کمکم کرد و رفتيم زايشگاه بيمارستان معاينم کردن و زنگ زدن دکتر . از ساعت 11تا 5/12 منتظر دکتر بودم بالاخره ساعت 1 رفتم اتاق عمل. جوجوئي خدا رو شکر که حالت خوب بود دکتر گفت با اين 3 هفته زودتر دنيا اومدنت ممکن بود خيلي اتفاقهاي بدي برات بيفته خدا رو هزار بار شکر که سالمي. يکم فقط کوچولو دنيا اومدي فدات شم دو کيلو و 500 بودي . لحظه هايي که بيمارستان بودم و هيچ وقت از زندگيم حذف نميشه شيرين ترين لحظه هاي زندگيم بود. شير دادنت. بوسيدنت جايگزين هيچ خوشي تو دنيا برام نميشه نفس . از ديروزم که اومديم خونه يکم ناراحتت بودم چون خوب شير نمي خوردي چون ضعيفي قدرت نداري خوب بمکي امروز از صبح فقط يه بار شير خوردي البته از ناشي بودن مامانت هم بود. ولي امروز عصر دخترخاله مهشيد اومد بهم يه مدل خوب يادم داد و نيم ساعت شير خوردي ماماني خيلي الان خوشحالم دخترم بايد خوب بخوري تا قوي بشي نفس همه کار واست ميکنم تا خوب برگ شي عمرم خيليييييييييييييي دوست دارم جونمم برات ميدم دوست دارم خوب باشي
برگي جديد از زندگي ! ني ني با عجله وارد دنيا شد
-
مامان مهساپنجشنبه 16 خرداد 1392 - 07:07
-
مامان بهنودپنجشنبه 16 خرداد 1392 - 10:52