6ماهگی نفسم
جیگر مامان 6 ماه گذشت . به همین زودی اما خیلی هم راحت نبود ! 6 ماه فوق العاده شیرین اما در عین حال فوق العاده سخت بود. این اواخر خیلی بی طاقتی میکنی نمیدونم چرا گاهی فکر میکنیم واسه دندوناته که اذیتی اخه خیلی میخارونیشون. گاهی انگار گشنته با اینکه دو هفته س غذا خور شدی اما انگار سیری نابذیری!!! خلاصه که خوب شکمویی! دیگه به این مورد هم عادت کردیم که هر جا میریم مهمونی با گریه تو از اونجا فرار کنیم!!!!!! بزا از خوبی هاتم بگم دلت نشکنه! نفس خیلی با مزه شدی کشته مرده هم زیاد داری ! عاشق خنده هاتم! گاهی بلند بلند حرف میزنی که خیلی بامزس . بینایی شنوایی و فضولی بیسته! با هر صدایی سریع برمیگردی و توجهت به اطرافت هم خیلی خوبه! ولی از سینه خیزی خبری نیست خوشت نمیاد به شکم بزارمت. دست و باهاتم به هم میرسونی و غلت میزنی که خیلی با ممکه!راستی عزیز وزنت شده 7 کیلو و قدت 67. دکتر میگفت یه نمه ای وزنت کمه که این روزا کارمون شده فقط غذا دادن به شما! نفس مامان از همه دنیا بیشتر دوست دارم و همه زندگی و وقت و روحمو مال خودت کردی . بووووووووووووس
اولین برف!
نفس شیطون غرغرووووووووووووووووووی مامان ! امشب تو شب تولد 6 ماهگیت اولین برف زندگیتو دیدی . گلی امروز از صبح خونه مامانی بودیم و خوووووووووووووووووووووب با جیغ جیغات از خجالت همه در اومدی! ولی دوست دارم